۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

گروتسگ ( 13 )

در تجربه ی ملی من
کمیت ِ زندگی همواره نا آرام است
تاریخ یعنی کشتن ، یا کشته شدن
تغییر
حادثه ایست ناهمگن
که همواره تو را عقب می اندازد.

خواست
گناهی کبیره است
که به هیچ داشتنی منجر نمی شود.

برای رستگاری
شهوت ِ دیانت را
می بایست
در تخیل ِ خدا استمناء کرد.

گرسنگی
فاصله ایست
میان یک خواب و بیداری
در عاقبت کفر.

در رؤیاهای ابدی سرزمین من
آب و شیشه و فکر
در یک زنجیر بسته اند.
و پرواز
تمایل به بالاترین نقطه هاست
نه
حجم خالی زمین را
با هیچ صدائی نمی توان پر کرد
عمق ِ صدا در خود ِ آدم است.



هژبر

هیچ نظری موجود نیست: