۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه



به حاجت کدام خیابان
نماز می بری
کفش بیقرار؟
وقتی که
دل _ کوچه های تنگ
به سوی میدانی می تپد
که در ضیافت کرکس
 لاشه ی خسته  گان را
به دار آویخته است...

هوای کدام خانه
برای کدام باغ پرپر میزنی
خیال بی عار
این باغچه ی هرزه
هر شب
رهگذران _  مست
 زیپ شان را در پیچ دامنش پائین می کشند..

نه
وطن حبابی بیش نیست
که روزی
لای پای همین خیابانها
خواهد ترکید...




هژبر

هیچ نظری موجود نیست: