۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه




بهاری در راه است
چمن های عاطفه تشنه اند
درساقه های تنهائی 
جوش های زندگی پوست اندخته اند
و شاخه های نازک ِ احساس 
از برگ پرشده اند.

در حاشیه ی
وعده های مهر و موم شده 
هر روز عاشقانه 
لحظه هایم را جابجا می کنم.

زمین خاطراتم را دزدیده است
و باد 
ابرهای اندوهم را تکه پاره می کند.

در گوارائی تپش قلبم
صدای گام های خسته ای می پیچید
که به شانه هایم چشم دوخته است...


منتظرش هستم....


هژبر

هیچ نظری موجود نیست: