۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه




درختان
بی پیغمبر سبز می شوند
و حرکت در امواج ِ باد می رود.

از غنای ریشه ها
قفسه ی سینه ام از اعتماد بنفس پر شده است
جادوی درختان ِ سبزم

خاک اندیشه ام
دانه ها را آغاز کرده است
در لابلای لهجه ی برگ ها
در جستجوی موسیقی ِ خود هستم.

بر شاخ شاخِ ِخیالم
کلمه ها ورم کرده اند
وقت بازیست
قلمی بیاور...


هژبر

هیچ نظری موجود نیست: